ارزش خوب بودن زن

ساخت وبلاگ
دوستم تعریف می کرد که در شورای حل اختلاف کار می کردم. یک روز قاضی دادگستری پرونده ای به من داد و گفت: امروز این پرونده را باید به انجام برسانی! پرونده گرفتم زنی به جرم کتک کاری از شوهرش شاکی بود. به دستور قاضی همراه خانمی به خانه ی وی رفتیم بعد از سوالاتی شوهرش انکار کرد ولی خانمی که همراهم بود به چشم خودش جای سه تا ضربه و یا سوختگی، با هر وسیله ی که زده بود بر روی دست خانم شاکی مشاهده کرده بود. به ضارب گفتم: ما دادگستری می رویم شما هم بیایید؟ دراتاقم بودم که ضارب آمد و همچنان ضرب و شتم همسرش را انکار می کرد. وی را تهدید کردم و با جدی گفتم: با قاضی پرونده صحبت کرده ام برو لوازم شخصی { از قبیل مسواک، حوله و...} از خانه بیاور، چون قاضی حکم زندانت را دستور داده است و از دست هیچ کس کاری هم ساخته نیست مگر خانمت رضایت بدهد. وقتی دید که من جدی می گویم، گفت: فلانی من اشتباه بزرگی کرده ام و همسرم زن خیلی بزرگواری است کارت بانکم را به او دادم و گفتم: تا صد هزار تومان اجازه دارید از آن خرج کنید، که خانم بیشتر از این مبلغ خرج کرده بود و من عصبانی شدم سه نقط ازبازوی دست خانمم را داغ کرده ام! حالا دستم به دامنت هر جوری که صلاح می بینی قضیه را خاتمه بده و من حاضرم خانمم را بیاورید و دست و پایش را ببوسم و او را راضی کنم! گفتم: من یک جوری همسرت را داخل اتاق می آورم و شما را تنها می گذارم هر جوری که ارزش خوب بودن زن...
ما را در سایت ارزش خوب بودن زن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2osvehasaneh9 بازدید : 22 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 2:20

عجیب ترین معلم دنیا بود، امتحاناتش عجیب تر... امتحاناتی که هر هفته می گرفت و هر کسی باید برگه ی خودش را تصحیح می کرد... آن هم نه در کلاس، در خانه... دور از چشم همه اولین باری که برگه ی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم... نمی دانم ترس بود یا عذاب وجدان، هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم... فردای آن روز در کلاس وقتی همه ی بچه ها برگه هایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شده اند به جز من... به جز من که از خودم غلط گرفته بودم... من نمی خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم... بعد از هر امتحان آنقدر تمرین می کردم تا در امتحان بعدی نمره ی بهتری بگیرم... مدت ها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید، امتحان که تمام شد، معلم برگه ها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت... چهره ی هم کلاسی هایم دیدنی بود... آن ها فکر می کردند این امتحان را هم مثل همه ی امتحانات دیگر خودشان تصحیح می کنند... اما این بار فرق داشت... این بار قرار بود حقیقت مشخص شود... فردای آن روز وقتی معلم نمره ها را خواند فقط من بیست شدم... چون بر خلاف دیگران از خودم غلط می گرفتم، از اشتباهاتم چشم پوشی نمی کردم و خودم را فریب نمی دادم...  بله، زندگی پر از امتحان است... خیلی از ما انسان ها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده می گیریم تا خودمان را فریب بدهیم ... تا خودمان را بالاتر از چیزی که ارزش خوب بودن زن...
ما را در سایت ارزش خوب بودن زن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2osvehasaneh9 بازدید : 7 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 2:20

۱۹۲-بدانیم که چگونه با همسرمان زندگی کنیم قبول داشته باشیم که هیچکس در روی این کره خاکی، بی درد و بی غصه و بی گرفتـاری، بی مشکل نیست، اما قشنگی آن در این است که در اوج غم و ناراحتی داشتن، لبخندی بر لب داشته باشیم و به خداوند حکیم توکل کنیم و بدانیم که خداوند دارد ما را می بیند و می تواند هر کاری را که صلاح ما در آن باشد انجام دهد... بدانیم که مهرورزی کردن و محبت کردن فقط مختص زمان نامزدی نیست و در طول زندگی مشترک لازم و ضروری است و اگر از آن غافل شویم بدانیم که زود از زندگی خسته و دلسرد می شویم و اصلا محبت غذای زندگی است و زندگی فقط با محبت کار میکند... خانواده ای که در آن صفا و محبت نباشد و افراد آن عاشق یکدیگر نباشند، زندگی در آن جا سخت، طاقت فرسا و راحت تر بگویم جهنم است، ما که نمی خواهیم زندگیمان جهنم باشد پس مهربان باشیم و مهر بورزیم و اهل عفو ببخش باشیم... وقتى که در خانه هستيم طوری با همسرمان رفتار کنیم که بین بودن و نبودنمان در خانه بتوان فرق گذاشت! بیشتر با او صحبت کنیم و به حرفهایش با دقت گوش کنیم و به وی احترام بگذاریم... اگر همسرمان تصمیم گرفته که مشکلاتش را بر طرف کند، دایما نواقص و مشکلات گذشته را یاد آوری نکنیم، گذشته را فراموش کنیم و به او در برطرف کردن مشکلات کمک کنیم، اصلاَ و ابدلاَ به فکر تغییر همسرمان نباشیم اگر هنرمندیم خودمان را تغییر بدهیم و تفکرات م ارزش خوب بودن زن...
ما را در سایت ارزش خوب بودن زن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2osvehasaneh9 بازدید : 19 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 2:20